♥...در دوری لذتی هست که در با هم بودن نیست، چون در باهم بودن ترس از فراق هست و در دوری شوق دیدار...♥
دلم سوخت به حال پسرکی که وقتی گفتم: کفش هایم را خوب واکس بزن... گفت:خاطرت جمع باشد، مثل سرنوشتم برایت سیاهش میکنم...!
نظرات شما عزیزان:
قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند
ریشه هایش تاریکی را لمس کرده...
گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد...
نه نیازی به زلزله هست نه نیازی به سونامی
همین که تو نیستی ، همین که تو نمی خندی بلاهای بزرگی هستند
که جهانم را با خاک یکی کرده اند !
پاسخ:سلام زهرا جان.ممنون که اومدی . نظر دادی.
عزیزم بهت سر میزنم.
پاسخ:سلام خسرو جان،خوبی داداش گلم؟
خواهش میکنم خوشحالم که از مطالب وب خوشت اومد.
این چه حرفیه داداشی. همین که برگشتی خوشحالمون کردی.
اینجا آدمها دروغهای شاخدار می گویند
بعد دماغ خود را جراحی پلاستیک میکنند!!!
آپم بدو بیا
t>
پاسخ:سلام، ممنون از حضورت.
داداش گلم وقت آزاد خیلی کم دارم، ولی چشم میام.
پاسخ: سلام داداش، بد نیستم، تو خوبی؟
احسان جان وقت کردم میام، ممنون که اومدی.
چه عکسی اشکم دراومد
اپممم حتما بیایییی
پاسخ:اخی،ببخشید اجی جونم،حتما میام.
پاسخ:سلام امیر جان، ممنون از لطفت!
پاسخ:علیک سلام، چه عجب تشریف اوردید!
انقد دیر اومدی که اصلا یادم نمیاد کی اومدم وبت!
در هر صورت ممنون که اومدی، با افتخار لینک شدی.
اگه قابل میدونی لینکم کن!
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!
مرسی از نظرایی که تو وبم میذاری
خیلی نازن
لینکت کردم ایشالا جبران میکنم
کلی واست نظر میذارم
قربون نگاهت
خدافظ
(چتردلتنگیم خیسه خیسه)
پاسخ:سلام سحر جونم،خواهش میکنم عزیزم کاری نکردم.
ایشالا به آرزوهات برسی.فدات شم.
پاسخ:عزیز دلم عید تو هم مبارک.
خوشحالم که خوشت اومد.
پاسخ:فدات شم که انقد روحت لطیفه!
وحشیانه غرورت را پاره کنم!
قلبت را در مشتم بگیرم و بفشارم .
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...!
اپم
اين،
ابتدايِ ويرانی است...!
فروغ فرخزاد
به قربانگاه درگاهت عرضه کنم و تو قربانی شدن و نلرزیدن و نلغزیدن را عنایت فرما
عید سعید قربان مبارک
پاسخ:عزیزم عید تو هم مبارک.
چقدر قلبت زیباست
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند
پاسخ:داداشی این عکسه خیلی به مطلب میومد به خاطر همین گذاشتم.
خواهش میکنم.
طراحے: شـب هـاـے بـارانے |